باسمه تعالی

دکتر رضا زمانی

تحلیل روز :

چرا عینیت دیانت و سیاست؟!

دهم و یازدهم آذرماه مصادف است با سالروز شهادت سیدحسن مدرس و میرزا کوچک خان جنگلی...
دو شخصیتی که شهید راه دین و سیاست هستند و دغدغه مند تشکیل حکومت اسلامی بر پایه عینیت دیانت و سیاست بودند!

تز جدایی دین از سیاست، اول بار از سوی تورات تحریفی و تلمود شیطانی مطرح شد! البته در واقع این، نسخه ای بود که طاغوت صهیونیسم بیشتر برای غیرخود تجویز کرد!

در جهان اسلام، تز جدایی دین از سیاست، درست بعد از رحلت رسول اکرم صلوات الله علیه و در کودتای سقیفه، و با نظارت و رهبری یهود شروع شد!...

شهید آوینی در کتاب «فتح خون» به حاکمیت تفکر جدایی دین از سیاست در همان قرن اول حاکمیت اسلام اشاره می کند و می نویسد؛
«اگر کسی بینگارد که جدایی دین از سیاست، تفکری است خاص این عصر، در اشتباه است!. بیاید و ببیند که اینجا نیز، نیم قرنی پس از حجه الوداع، همان انگارِ باطل حاکم است.!
حکام جور را در همه طول تاریخ چاره ای نیست جز آنکه داعیه دار این اندیشه باشند، اگر نه، مردم فطرتاً پیشوایان دین را به حکومت می پذیرند و حق هم همین است.»

آری! دین مبین اسلام، به عنوان کامل ترین و آخرین دین الهی، در ذات و قوام خود، آمیختگی دین و سیاست نهادینه شده و مردم فطرتا از دین فطری، عینیت دیانت و سیاست را می فهمند!

به جرات می توان گفت؛ مهمترین راهبرد رسانه ای ضد انقلاب اسلامی، القاء جدایی دین از سیاست بوده و هست و خواهد بود! و تمام راهبردهای دیگر همچون ایجاد ناامیدی ، ناکارآمدی و...همگی زیر مجموعه همین راهبرد کلان است!
فلذا جمهوری اسلامی هم در مهمترین ماموریت خود_که به پشتوانه انقلاب اسلامی و با فلسفه ظهور تشکیل شده_ باید با هوشمندی، مدیریت کارآمد و حکمرانی نوین اسلامی، این سحر رسانه ای را باطل السحر کند!

عینیت دیانت و سیاست، بهره مند از دلائل عقلی و نقلی است.

یکی از دلائل نقلی، استناد به قرآن کریم است. نص صریح قرآن، از«نفی طاغوت» و پذیرش ولایت الهی سخن می گوید!

آیه ۶۰ سوره نساء به وضوح به این مهم پرداخته است ؛
«أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَ يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالًا بَعِيداً »

(آيا كسانى را كه مى‌پندارند به آنچه بر تو و آنچه (بر پيامبران) پيش از تو نازل شده است، ايمان آورده‌اند نمى‌بينى كه مى‌خواهند داورى را نزد طاغوت (و حكّام باطل) ببرند، در حالى كه مأمورند به طاغوت، كفر ورزند. و شيطان مى‌خواهد آنان را گمراه كند، گمراهى دور و درازى!)

حتّى فكر و اراده‌ى مراجعه به طاغوت مورد انتقاد است. «يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ»

سازش با طاغوت، حرام است. «أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ»

در حل اختلافات داخلى، سراغ بيگانگان رفتن، خواست شيطان و ممنوع است. «يُرِيدُ الشَّيْطانُ ...»

منافقان، تحت اراده‌ى شيطانند و طاغوت‌ها دام‌ها و ابزار كار شيطانند. «يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ»

از ضروریات تشکیل حکومت در اسلام، نفی طاغوت و پذیرش ولایت الهی است . طاغوت ولایت هوی و هوس را بر مسلمین حاکم می کند. پس اقتضای نفی طاغوت، درآمیختگی دیانت و سیاست است.

وقتی دیانت، دغدغه اجرای احکام الهی داشته باشد، باید همراه با نص صریح قرآن، از طاغوت پرهیز کند!.

وقتی در حکومت اسلامی، حاکم، اسلامی نباشد، یعنی طاغوت میدان دار است. و وجود طاغوت به معنای جدایی دین از سیاست است و ضرورت تشکیل حکومت اسلامی عملاً نقض می شود!

جدایی دین از سیاست، جامعه اسلامی را دچار تناقض ساختاری و دور باطل می کند!

اگر عینیت دیانت و سیاست نبود، ائمه همگی در این مسیر، شهید نمی شدند!

راستی! مدل حکومتی‌ بقیة الاعظم، تفکیک دین از سیاست است؟!....

#تدبر_در_قرآن
#در_محضر_قرآن

+ نوشته شده در  شنبه شانزدهم دی ۱۴۰۲ساعت 13:8  توسط سروش  |