هزار نکته باریکتر از مو! : اندر حکایت شاخ!

باسمه تعالی

دکتر رضا زمانی

*هزار نکته باریکتر از مو! : اندر حکایت شاخ!
.... شاخ و شاخ بازی، از جمله لغات وارداتی به چرخه ادبیات فارسی مدل اينستاگرامی است.! شاخ هایی که همواره بر سر جوانان غرب زده و شبیخون زده می رویند!! خب! این شاخ ها، برگ هم دارند! اما ریشه،؟! چه عرض کنم؟! فقط میدانم برخی ریشش را دارند.!!جمع شاخ، شاخ ها است! این شاخ ها غالبا باهم سرشاخند.! و شاخ به شاخ می شوند.! اما.. نه اشتباه نکنید! این شاخ به شاخ بر عکس اون شاخ به شاخ، نه تنها تلفاتی ندارد که رویش هم دارد!! یعنی می شوند، شاخ تر!
.... خلاصه، شاخ تو شاخیه! این شاخ و شاخ بازی!
این جماعت شاخ، به شدت خودنما هستند! به حدی که اکثرا، "بیماری پُست" یا" مریضی لایو" دارند!! احساس خوشگلی، دانایی، مهربانی و خوش تیپی هم آنها را دچار بیماری مزمنی کرده که درمانی برایش نیست.! جانشان به لایک و فالوور وصل است! . شبها کابوس کم لایکی و بی کامنتی و کمتر دیده شدن ، آنها را به تدریج، افسرده و عصبی می کند. پس باید بیشتر جلف شوند و لودگی کنند! یا بیشتر و با کیفیت بالاتری، بدن نمایی کنند! و یا در نقش روانشناسی خاص ظاهر شوند! یا در نقش مردم دوستی، مهربانی و یا شیرین کاری بیشتر فرو روند.!... آخر شاخ شدن و بلاگر بودن، مشقت دارد!....اما یهو دُم خروس از یه جاهایی بیرون می زند. همین ابزاری که بلاگر ساز است و شاخ نواز، بلاک کن و شاخ شکن هم است.!.. این طایفه شاخ، سوار بر گرده جوانان و احساسات مردم جو زده اند، اما خواسته و ناخواسته، بی جیره و مواجب یا شاید هم برخی با حقوقی معین (شما بخوانید با برنامه!) ، مزدوری می کنند.! از این قبیله، عده ای خودفروشی می کنند و عده ای هم وطن فروشی!.... اما از انصاف نگذریم، برای برخی هم این فجازی ها! (منظور، همان فضاهای به اصطلاح مجازی! ) میدانی برای عقده گشایی ها و کمبود های درست و نادرست کودکی و تربیتی آنها است.!،، اینها با بلاگر اکبر، شاخ اعظم، جناب ابلیس ارجم، مناسباتی نزدیک دارند! از شاگردان برجسته جنابشان بوده، عده ای از این شاخدارها هم، با اجازه استاد مکتب، جزوات درسی نوشته و به وفور تکثیر کرده اند و می کنند!.. این جزوات به سطح کتاب می رسند، و مدام نوبه نو می شوند. چون استاد، میزان دُوز را بالاتر می برد تا کام خیال مشتاقانشان را سیراب لهو و لعب و پوچی کنند !!... دنیایی ساخته اند واقعی تر از دنیای واقعی! مست شراب انگور و دنبال سراب افیون !!. مروج عرفان توهمی جن‌گیری! مدرس سیاه سیاه نمایی و لجن پراکنی.!!... خود که نخودی اند، دنباله هایشان هم دنبال نخود سیاه !!.. خدایا بوی گند رکود و افول و نزول می آید!.. هر روز بیشتر و بیشتر! *ظلمات فوق ظلمات فی بحر لُجّی*که شیطان و شیطانیان برای بشر ساخته اند.!!... دنیا طلبان، بذر جاویدان بر صخره جهالت می پاشند! ، زهی خیال باطل.!... شوره زار است ....! شجره هم ملعونه است...!
..... مردم همه لهو و لعب باز......!
تو کار لایکن و پُست باز....!
جاهلیت مدرن....!
خسارت محض....!
... خدای مردم دنیا دوست، شهوترانی شده! .
اسم اعظم خدا،نان شده....!
ذکر شب و روزشان، کرونایی خود ساخته شده!! ، این شاخ! اون شاخ! شاخ به شاخ!
بندبازهای ماهر....!
از این شاخه به اون شاخه!!
... کار شده عار...!
احترام به بزرگتر شده خوار....!
مردا شدن رو دوش خانواده سربار....!
یکی میکنه کار ... بقیه میشن رو سرش آوار...!
عده ای هم خلوتی دارن با تار و گیتار..
موسیقی شده زندگی زار....!
شیطان هم بر خر دجال سوار...!
خدایا تو بکن کار.....!
بِرهان ما را از این دار....!
اگرم برانی، میزنم جار....!
ای داد ای هوار....!
برس به داد این دل نزار...
باید گذاشت قرار را بر فرار.
از این دنیای بی گدار...!
بی حرف و بی شعار....!
هوار ای هوار.....
... خدایا برسان آن شاخ ناب را... آن بلاگر خاص را... آن شاخ شاخ هایی که اول از همه، شاخ شیطان و شیطانیان را در هم می شکند.....*بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ۚ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ* (هود/56)
...به امید آن روزی که تمام فجازی ها، خبر از ظهور شاخ خدا دهند... مردی از تبار شجره طیبه....
پس ای شاخ های قلابی و کاغذی و ناسره! ، شاخ شکن واقعی و سره در راه است. جمع کنید بساط جادوگری و رمالی و توهم را! یخبندان جمود فکری را پایان کار است. خورشید فکر و اندیشه و اعتقاد اسلام ناب، به تدریج سرمای جهالت را آب می کند. درختان امید و باور، رخسار سبز گرفته اند. * و صارت الارضُ مخضرهً *... باد صبا، خبر از بهار ظهور می دهد. کاشکی این رستاخیز را به تماشا بنشینیم... *لا تهنوا و لاتحزنوا آن کنتم مومنین و انتم الاعلون *(آل عمران /139).
ظهور نزدیک است.
اللهم عجل لولیک الفرج!