باسمه تعالی

                                                                                         دکتر رضا زمانی

حال دلمان خوش نیست.!

... حالمان خوش نیست!. نه اینکه ناخوشی جسمی باشد، نه ! حال دلمان خوش نیست !! نمی دانم ! شاید از لوسی باشد. شاید از مهربانی زیاد و لطف زیاد باشد ! اهل بیت را می گویم !! آنها صاحبدلند. از بس که مهربونند و با رحم و مروت، آدم لوس میشه !! صد البته که مهربونی اونا با ما آدم معمولی ها فرق داره ! اونا با مهربونیشون، با حرفاشون، با رفتارشون، با تنبیهاتشون، با.... آدم ها رو می سازند. اونا قوانین خدا رو مو به مو در باره آدم ها اجرا می کنند. گویا اونا تحت نظر دستگاه الهی، کارگزار امتحانات الهی اند. همان قدری که با خدا میشه راحت حرف زد، با اونا هم همین طور ! با اونا هم میشه راحت ارتباط برقرار کرد. آخه هیچ وقت بدهکار کسی نمی شن. اونا واسطه فیضند، هریک مظهر صفات جلالیه و جمالیه خدا هستند. در عبودیت و بندگی سرامدند. در جود و کرم یگانه اند، در علم و عمل بی نظیرند.در..... آنها موجوداتی، آسمانی اند که ماموریت یافتند تا بر زمین هبوط کنند. آنها مصداق بارز و اتم خلیفه الله بر کره انسانی اند. آنها آمده اند تا ما آدم معمولی ها را بالا ببرند.خدایی که خود نور است ، در قرآن سراسر نور، در سوره نور، آیه نور، از اینها می گوید. « اللهُ نور السَّماواتِ و الاَرض مَثَلُ نوره کَمِشکاهِ فیها مِصباحُ المِصباحُ فی زُجاجه الزُجاجه کَاَنَّها کَوکَبٌ دُرّیٌّ یوقَدُ مِن شَجَرهِ مبارکَهِ زیتونهِ لاشرقیه و لا غربیه یَکادُ زیتُها یُضی ءُ  وَلو لَم تَمسَسهُ نارُ نورُ علی نورِ یَهدی اللهُ لِنوره مَن یَشاءُ و یَضربُ اللهُ الاَمثال لِلنّاس و الله بکل شی ء عَلیم.»  …نور علی نور ! اما اینجا در فهم کنه این ذات، با پیچیدگی مواجه می شویم !.. آنها سهل و ممتنع هستند !!..  نورند و شفاف. اما ما ظلمت زده ایم. ما تاریکیم و طاقت این همه نور نداریم !!.عده ای از ما آدم معمولی ها هم خواستند، با فوت ! " این نور را خاموش کنند." چه نادان ! چه بیچاره ! ما کجاییم.؟! چه نادان ! این نادانی از جنس ظلمت ماست !. از رنگ بی خدایی ماست ! از ریشه بی عنایتی ماست ! ما کجاییم ؟! این آیه عجیبی است ! کاشکی روزی، تو سالی، تو کتابی، تو مقطعی این آیه رو تفسیر می کردنند، در کنار معرفت افزایی برای درک وجودی اهل بیت.! کاشکی.!!...

.... حال دلمان خوش نیست.! می پرسید چرا ؟! ما آدم معمولی ها، وقتی آنچه می خواهیم و برایش دعا می کنیم، انجام نشود، دلگیر می شویم ! ظرف وجودی نداریم! سعه صدر نداریم.! اصحاب سردی و گرمی یک لحظه ای هستیم !!.ما را با حکمت و رفتار حکیمانه چکار؟؟!! خودخواهیم! خودمحوریم! کسب درجات و مراتب عالیه فقط لقلقه زبانمان است.!! کما اینکه نماز می خوانیم ولی دیندار نیستیم!!! ذکر می گوییم اما متذکر نمی شود ! قلبمان را می گویم.!! ما به جای تمرین اخلاص و عبودیت، مشق حرص دنیایی می کنیم.!! وا مصیبتاه ! وا اهل بیتاه ! نمی دانم ! شاید از لوسی ما آدم معمولی هاست !. آنقدر آن مهربان خالق، آن دلسوز آفریننده، آن بی نهایت....  نعماتش را بر ما ارزانی داشته، که نازک نارنجی شده ایم. می خواهیم هر چه اراده ملوکانه نفس ما طلبید، کن فیکونی، مستجاب گردد و شرفیابمان شود.!! عجب پادشاهی ساخته ایم که بر ظرفیت وجودی مان حکمرانی می کند.! کم مانده بگوید انا ربکم الاعلی!! به تنهایی فراعنه و نمرودیان را عقب رانده ایم.!! عجب مسلک و مرامی پیشه کرده ایم. ظلمات فوق ظلمات!! دینداری بدون دین !!! عبادت بدون عبادت!! نماز بدون نماز !!!...  هیچ بدون هیچ !!! ما کجاییم؟! آیا وقت آن نرسیده تا قلب هایمان از حد صنوبری اش فراتر رود، به مرحله فوائد رسد. شود منبع اسرار و معرفت الهی و اهل بیتی؟! *الم یان للذین آمنوا آن تخشع قلوبهم *( حدید/16) آنها که ترسیدند و لرزیدند به صاحبدلان رسیدند و خود صاحبدل شدند.

حال دلمان خوش نیست! نمی دانم شاید از کوچکی مان باشد آخر در کوچکی، بزرگی را به ما نیاموختند.!! وقتی به ما نماز می آموختند، نگفتند چرا ابتدای نماز می گوییم " الله اکبر " چرا نمی گوییم  الله الرحیم، الله الرحمان.؟؟! آخر فطرت ما در پی بزرگی بود و درک بزرگی. حتی خدای بزرگ هم می گفت بگو اکبر، اما ما فقط، در لقلقه زبانمان، آموختم اکبر، گفتم الله اکبر. اما او اصغر بود در ظرف وجودیمان.! نه فهمانیده شدیم و نه فهمیدیم !! بزرگیش را ندیدیم تا بزرگی خودمان را حس کنیم.!! اما او از همان اول می خواست ما بزرگ باشیم در فطرت ما خلیفه الله، این بزرگی را گذاشت و دیگران و من، دانسته و نادانسته، از خودمان دزدیدند و دزدیدیم .!! آن وقت، من و تو شدیم *کالانعام بل هم اضل *الله اکبر .! ما کجاییم؟!. مومن بدون ایمان هستیم !! "  المؤمن کالجبل الراسخ" (امام علی علیه السلام) . قدرتمند است. ما چقدر قدرتمندیم.!؟ همان ابر مرد قدرتمند می گوید، "اصل العقل القدره، و ثمرتها السرور ." عجب !. پس اگر حال دلمان خوش نیست. چون عقل نداریم. چون قدرت نداریم!! چون بزرگ نیستیم! ما کجاییم؟! آیا وقت آن نرسیده تا بزرگ شویم، عاقل شویم، قدرتمند شویم.... تا همیشه شاد باشیم و حال دلمان خوش باشد.؟؟!!

....  در خود انقلاب کنیم. انقلاب مفاهیمی که آموخته ایم و به ما آموخته اند و به دیگران آموخته ایم. تا پادشاه دنیایی تکبر و کوچکی و کم ظرفیتی را به زیر افکنیم و شاه قدرت و عظمت و عقل را بر تخت سلطنت قلبمان بنشانیم، تا فروتنی، علم آموزی، معرفت افزایی و دانایی پشتوانه دولتمان گردد و حکومت وجودیمان عمر ابدی یابد و جاودانه شود.... " والله واسع علیم " و او خود سعه وجودیش را بهتر می داند که به چه کسی دهد.*  فعال ما یشاء *برای آن کسی است که جزم و عزمش وحدت یافته و رنگ الهی گرفته. خدا و اهل بیت اش منتظرند و یکی از این دردانه ها..... منتظر راه است!. او چشم در افق دارد و آفاق را در می نوردد تا به آستان حضرتش، متصل شویم......

انگاه یک جنس دیگری از "حال دلمان خوش نیست" شکل می گیرد و آن انتظار است! انتظار فرج. و این بار قدرتمند و عاقل و عظیم، در پی تحقق مدینه فاضله خداییم. و تا ظهور و حضورش، حال دلمان خوش نیست.!

اللهم صل علی محمد و آل محمد "اللهم عجل لولیک الفرج" اللهم صل علی محمد وآل محمد.

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۹ساعت 12:37  توسط سروش  |