باسمه تعالی
دکتر رضا زمانی
تحلیل روز :
آزمون سخت صدا و سیما(شماره ۲)
....گفتیم که ماجرای مهسا با قدرت رسانه و جنگ ادراکی_شناختی شعله ور شد و تلاش می شود با تشویق به حضور معترضان در ایجاد ناآرامی های خیابانی، در کنار اغتشاشگران، هر چه بیشتر بر آتش فتنه بدمند!!
سوال اساسی این است که استراتژی رسانه ملی در برابر این دو گروه چگونه باید باشد؟!
استراتژی اغتشاشگران در فتنه با رمز مهسا امینی؛ بازی آشکار است!....مساله اصلاً حجاب و گشت ارشاد نیست و عوامل و مزدوران تریبونی آنها، به صراحت «عبور از مهسا» را مطرح می کنند و از «براندازی و نابودی نظام» سخن می گویند!...از آزادی مشروب و رواج بی عفتی می گویند و شیوه های خشن و جنایت کارانه را برای اهداف خود برگزیده اند!!....آنها از طرفی، با سر خط کردن سلبریتی های داخلی ( با تهدید یا ایجاد جو ) تلاش می کنند، با معترضین اشتراک مساعی ایجاد کنند و اغتشاش را به قیام سراسری تبدیل کنند ( سوریه سازی ایران ) و از طرفی دیگر در ابعاد بین المللی، از ظرفیت ماجرای مهسا، برای جلب حمایت سلبریتی های مشهور غربی هم استفاده کنند!!...آنها همواره پشتوانه دولت های تروریستی آمریکا و اسرائیل و حمایت های همه جانبه دولت اروپایی را به همراه دارند!
استراتژی صدا و سیما در برابر اغتشاش گران ؛
۱.تبیین اهداف پلید و شیطانی عوامل اغتشاشگر، با تحلیل کارشناسانه، نمایش فیلم و کلیپ از سخنان و جنایات آنها...خطای محاسباتی عوامل فتنه و اغتشاش درست در روشن کردن جزییات اهدافشان است!...زیرا آنها در محاسبات خود، اکثریت مردم را خواهان ولنگبازی اجتماعی و لجام گسیختگی فرهنگی می دانند!! اما بزودی متوجه این اشتباه بزرگ خواهند شد!!!.
۲. صف معترضان باید از صف اغتشاشگران جدا شود!...اما معترضان چه کسانی هستند و چگونه این امکان ایجاد می شود تا صف آنها از اغتشاش گران تفکیک گردد؟!...
گروه معترضان، غالباً نسل جوان دهه هفتاد و بخصوص هشتادی هستند!!...ویژگی مهم آنها بحران هویتی است!....به شدت متأثر از فرهنگ غربی و سبک زندگی غربی هستند! ...به شدت متأثر از شبکه های مجازی و اسیر مافیای «بازی های سازمانی» هستند! ...نسلی مطالبه گر و پر سوال که آینده درخشان خود را در آنسوی مرزها جستجو می کند و غلظت بیگانه زدگی بالایی دارد! ....این نسل احساس بی پناهی می کند!، قدرت تحلیل درست مسائل را آنچنان که جمهوری اسلامی می خواهد ندارد! و ضمن اینکه از قدرت کار با ابزار دیجیتال برخوردار است، از بیسوادی اصولی و کلاسیک رنج می برد!...
البته این نسل را باید نسل قربانی شکاف نسلی ها بنامیم! اما صاحب ویژگی هایی است که کارکردن با آنها جذاب است و با کار فرهنگی_هویتی می توان آنها را سر خط کرد!
....وقتی صدای آنها شنیده شود و مرحله رها سازی انرژی و عقده گشایی کلامی رد شود، با پاسخ های مستدل و ساده، خودبخود از جماعت اوباش جدا می شوند!....صدا و سیما باید پیش قدم شود!! صدا و سیما باید سعه صدر خود را بیشتر کند!!...
آری! راه های ساده ای برای شنیدن صدای معترضین هست! رسانه ملی در آزمون سختی گرفتار آمده است که یک سر آن، منجر به ریزش بیشتر مخاطبین خود می شود و سر دیگر آن، وجود مقاومت هایی است که در لایه های زیرین بدنه سازمان ریشه کرده اند و بالطبع قدرتمند ند،!! ....صدا و سیما، باید از لاک محافظه کاری بیدلیل خود خارج شود! و نقش جادویی رسانه ای خود را در عصر حاکمیت رسانه ها بازی کند!!
یکی از بزرگترین معضلات صدا و سیما، آن است که اصرار دارد خود را تریبون نظام معرفی کند! ...این موضع، قشر خاکستری جامعه را ناامید و بی اعتماد و دوستداران نظام را خسته و رنجور کرده است!!....گاهی احساس می شود صدا و سیما در دهه شصت و هفتاد فریز شده و تنها پوسته و تصاویر، اندکی به روزگار ما می ماند! و این نگاه سبب مظلومیت نظام مقدس جمهوری اسلامی شده است!!....
اما نقطه امیدواری، وجود شبکه هایی است که تا حدود زیادی بن بست ها، تنگ نظری ها و انفعالات رویکرد ها را درک کرده و تغییرات محسوسی داشته اند! و البته که به هیچ وجه کافی نیست!....
امروز، صدا و سیما باید عنوان ملی خود را به معنای واقعی باز یابد! ....در جامعه اسلامی ایران، رسانه ملی می تواند نقش تاریخی در فرهنگ پذیری و جامعه پذیری ارزشها و باورهای عمیق انقلابی_اسلامی ایفا کند!....
روزگاری معمار انقلاب از صدا و سیما به مثابه دانشگاه تعبیر کردند! ....و امروز در بستر تهدیدات، می تواند بهترین استفاده را از فرصتها داشته باشد!
+ نوشته شده در دوشنبه هجدهم مهر ۱۴۰۱ساعت 12:6  توسط سروش
|