باسمه تعالی
دکتر رضا زمانی
دل نوشته مهدوی
.... حس غریبی هست! تولد مرد تاریخ!.... مانده ام در تولدش باید جشن گرفت یا عزا!؟!!
... چون تنها امام حی است...
.... چون غریب هاشمی اکنون اوست.. َ!!
.... باید.. باید بیاید... دیگر خسته شدم از شاید....
.... ای قرار عالم، پای قراریم، حالا با عطر تو همنفس بهاریم./
کسی است که شبیه هیچ کس دیگر. نبوده و نیست، تمام خوبی هاست، پاک/ است، روشن، صادق و عدالت گسترست.
مهرش در دل های مان و نامش جاری بر لبهای ماست، نامی که زیبا ترین نام جهان است او مهدی (عج)، و شایسته ترین سرور تمام عالمیان است.
.... باید که بیاید... خسته شدم از شاید!
آری! . ما باید که بیاییم! او را باید آورد!
.....آقا که بیاید، عقل دلربایی می کند، عشق در کنار عقل رکاب می زند....
می خواهم بگویم، گویا آقا می فرماید، بس است حرافی!! بس است قلم زنی! راست می گویی قلمه بزن!!!
.... زمین شرمسار از نبود سرباز است!!! ☹️☹️
.. چه کنم! قلم به زبان نگارش نمیآید...!
.... حس غریبی هست! تولد مرد تاریخ!.... مانده ام در تولدش باید جشن گرفت یا عزا!؟!!
... می گوید تا منتظر نباشی اتفاقی نمی افتد!
... می گوید منتظر بودن رو یاد بگیر تا میلاد نور شود!.... او حضرت نور است!.... مظهر امید است امید واقعی. چون او حتما آمدنی است....
.... شاید این سرّ داستان امشب است در اندک وصفی از امام همیشه حاضر اما از نظرها غائب...!!!
... ترسم این نیست که، نبینمش!! ترسم از آن است که، نشناسمش!!
چه بسا بیاید و من نیایم!! ....
این است سر داستان.....
سرّی که سَر است! اصرار بر اسرار صاحب العصر!....
نیاز این امام، آگاهی بخشی است! تقدیر ظهورش، به دست من و تو است.
.... دیگر، دلِ تنگ و کوچک، بکار آقا نمی آید!!
آقا پای کارِ دل گنده می خواد.! مرد عمل و راه عملی!
آقا دست به کار شده!.. نسخه عملی می دهد.!.... باید معالجه شویم! دیگر مسکن کافیست.!
... باید با کمک هم، جامعه مومنانه منتظرانه بسازیم تا زمینه ساز ظهور شویم.
.... آقا اشاره می کند نه!! از احساس بکاه از عقل بخواه.....
.... کجایی ای ربیع الأنام و نضره الأیام!
... بیا که دیگر طاقتی نیست، بیا.
به امید ظهورت، ای همیشه حاضر …
..... تا که قبول افتد و چه در نظر آید....!!
+ نوشته شده در چهارشنبه یازدهم فروردین ۱۴۰۰ساعت 6:13  توسط سروش
|